حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات نوروزی اخیر فرمودند:
آمریکاییها باید تمام تحریمها را لغو کنند، بعد از این ما راستی آزمایی خواهیم کرد و سپس به برجام برمیگردیم و این یک سیاست قطعی است. در قضیه برجام ما عجله کردیم اینبار نباید عجله کنیم. آمریکاییها میگویند شرایط تغییر کرده و توافق قبل باید تغییر کند، قبول داریم؛ شرایط تغییر کرده، اما به نفع مردم ایران."
راستی آزمایی لغو تحریمها
در تحلیل فرمایشات رهبر حکیم انقلاب نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
نخست اینکه "لغو واقعی تحریمها" و " راستی آزمایی لغو تحریمها توسط ایران"، دو پیش شرط اصلی بازگشت دولت جدید آمریکا به برجام محسوب می شود. آنچه مسلم است اینکه جوبایدن رئیس جمهور آمریکا و تیم سیاست خارجی دولت وی ( از جمله آنتونی بلینکن وزیر خارجه و جیک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا) در صدد "بازگشت تعهدمحور" به برجام هستند.
کاخ سفید و تروییکای اروپایی در طول 5 سال اخیر( از زمان اجرایی شدن برجام)، اساسا از ارائه هرگونه "تضمین" به کشورمان در قبال تهدات خود خودداری کرده اند. به عبارت بهتر، "بازگشت تعهد محور به برجام" نه تنها کمترین هزینه ای برای غرب ندارد، بلکه امکان عدول از "تعهدات بدون پشتوانه" را از سوی دولتهای قعلی یا بعدی آمریکایی و اروپایی را فراهم می سازد.
نباید فراموش کرد که یکی از اصلی ترین دلایل خروج ترامپ از توافق هسته ای، "بدون هزینه بودن ترک توافق هسته ای " برای کاخ سفید بود. از این رو اگر دموکراتهای پرادعا واقعا به ماهیت توافق هستها ی پایبند هستند، لازم است این بار در قبال "لغو واقعی تحریمها"، "تضمینهای لازم" را نیز ارائه کنند. بدیهی است که راستی آزمایی این تضمینها، نه توسط "اتحادیه اروپا" یا سازمانهای منفعل بین المللی، بلکه توسط جمهوری اسلامی ایران صورت خواهد گرفت. بنابراین در برهه زمانی فعلی و با توجه به "خروج یکجانبه دولت قبلی آمریکا از برجام" و " بی تعهدی محض اتحادیه اروپا در قبال توافق هسته ای " ، "ارائه تهدات برجامی از سوی غرب"محلی از اعراب ندارد و صرفا "تضمین های عینی و شفاف " ، آن هم با قابلیت راستی آزمایی از سوی کشورمان موضوعیت خواهد داشت.
خطایی که نباید تکرار شود
نکته دوم، به آُسیبهای تعجیل در ماجرای انعقاد برجام باز می گردد. خطایی که قطعا در برهه کنونی نباید تکرار شود! متاسفانه در سال 1394، تاکید و تکیه خاص دولت بر روی"اقتصاد تحریم محور" و متعاقبا "اقتصاد برجام محور" سبب شد تا در جامعه نوعی "انتظار" در قبال انعقاد توافق هسته ای ایجاد شود.
منوط کردن بسیاری از پروژه ها و اقدامات و تصمیم سازی های مهم اقتصادی به "انعقاد برجام" سبب شد تا "توافق هسته ای " نتواند سیر قاعده مند و منطقی خود را طی کند. در هر حال، پس از آن نیز "برجام" به یک "متغیر مستقل" در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی کشور تبدیل شد و باقی پدیده ها در ذیل این متغیر تعریف شدند!
به عبارت بهتر، متاسفانه بین سالهای 1394 تا 1397( زمان خروج رسمی آمریکا از برجام ) شاهد محوریت یک "توافق ابطال پذیر" در معادلات اجرایی کشور بودیم.نتیجه این نگاه غیرمنطقی، اغراق آمیز و احساسی نسبت به توافق هسته ای ، بحران اقتصادی و معیشتی در کشور طی سالهای اخیر بوده است.
بدیهی است که این خطای بزرگ دیگر نباید تکرار شود. اکنون فرصت مناسبی جهت "رفع بسیاری از ابهامات عملیاتی در قبال برجام" فراهم آمده است. پس از انعقاد برجام و حتی در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، مقامات آمریکایی و اروپایی بارها با اعمال محدودیتهای تجاری و حقوقی علیه تجار و بازرگانان ایرانی، توافق هسته ای را زیر پا گذاشتند اما در کمیته مشترک برجام و در یک زد و بند وقیحانه، اقدامات خود را مطابق نص برجام دانسته و اعتراضات کشورمان را در این خصوص وارد نمی دانستند.
همچنین واشنگتن و تروییکای اروپایی باید به این سوال مهم پاسخ دهند که جهت جلوگیری از خروج دوباره دولت بعدی آمریکا از برجام ( به سبک و سیاقی که در دوران ریاست جمهوری ترامپ مشاهده کردیم ) چه راهکار عملیاتی و تضمین شده ای را ارائه می کنند؟ بدیهی است که این راهکار، باید مورد پذیرش جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد. بایدن، بلینکن، سالیوان، مرکل، مکرون و بوریس جانسون باید این حقیقت را متوجه شوند که دوران "معامله با ایران بر اساس تعهدات پوچ" به پایان رسیده و در معادله جدید، تنها "تضمینهای عینی" برای کشورمان موضوعیت خواهد داشت.
شرایطی که به سود ایران تغییر کرده است
نکته سوم، به "موقعیت فعلی ایران " نسبت به سال 2015 میلادی( زمان انعقاد توافق برجام) باز می گردد. وندی شرمن، معاون وزیر امور خارجه آمریکا و سرپرست تیم مذاکره کننده هسته ای این کشور در دوران مذاکرات هسته ای، در یکی از تازه ترین سخنان خود در این خصوص تاکید کرده است :
"بازنگری در توافق هستهای با ایران الزامی است. اوضاع ژئوپلیتیک منطقه تغییر کرده و امکان احیای توافق هستهای به شکل سابق وجود ندارد."
تنها سخن راست وندی شرمن در این جمله، به "تغییر ژئوپلی تیک منطقه" باز می گردد! البته این ژئو پلی تیک نه به سود آمریکا و مهره های منطقه ای آن، بلکه به سود جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت دستخوش تغییر شده است.شکست سنگین آل سعود در یمن، ناتوانی دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکا در احیای داعش ، بحرانهای داخلی سخت در سرزمینهای اشغالی و رژیم سعودی و ....جملگی منجر به کاهش قدرت مانور منطقه ای کاخ سفید و متحدان آن در غرب آسیا شده است.
جوبایدن و همراهانش از جمله وندی شرمن اطمینان داشته باشند که جمهوری اسلامی ایران در چنین شرایطی نه تنها "ّبسط برجام" به حوزه های موشکی و منطقه ای را نمی پذیرد، بلکه "رویکرد هسته ای مشترک آمریکا-اروپا" که طی 5 سال اخیر و در قالب "سند برجام" شاهد آن بودیم را نیز به چالش کشیده و آن را از رویکرد "تعهد محور" به رویکرد " تضمین محور" تبدیل خواهد کرد.
جمهوری اسلامی ایران در دوران ریاست جمهوری ترامپ، اجازه تکمیل پازل "فشار حداکثری آمریکا" علیه کشورمان را نداد و کلکسیونی از شکست و ناکامی در منطقه را به مستاجر سابق کاخ سفید و همراهانش تحمیل کرد. بدون شک در دوران ریاست جمهوری بایدن و حضور دموکراتها در قدرت نیز جمهوری اسلامی ایران نیز تسلیم زیاده خواهی ها و بازی های چندگانه و مزورانه آنها نخواهد شد.